خواهر دار شدی.....
آهای دنیا خبر دار خدا این دفعه هم یه فرشته دیگه بهم هدیه داد.... ویه خواهر کوچولو برای آندیا..... الهی بمونین برای هم همیشه دوست و یار و همدم...... اینروزا فهمیدی داستان از چه قراره و به قول خودت لک لک ها یه نی نی دختر گذاشتن توی شکم مامان... همش سئوال میکنی کی میاد .....یه دکتر روانشناس میگفت آخرای بارداریتون فرزند اولتون و مطلع کنید چون برای اونا زمان ۹ ماه خیلی طولانی و خسته کننده میشه.... حالا میفهمم که واسه چی میگفت....زمان برای بچه ها اونقدر قابل درک نیست...البته که ماهم توی ماه سوم بهت گفتیم . اونم چون مجبور بودیم. بعضی شبها دوست داشتی کنارم بخوابی و ماشاءالله توی خواب لگدیه که نثار من و شکمم میکردی واسه همین علت نخوابیدن کنارت و بهت گ...
نویسنده :
مامان مریم ❤
11:45