فرشته کوچولوی مامان و بابا آندیا فرشته کوچولوی مامان و بابا آندیا ، تا این لحظه: 11 سال و 8 ماه و 28 روز سن داره

❤ آنـــــــدیا فرشـــــته کوچک مـــــن ❤

خاطرات شمال محاله یادم بره....

1394/8/17 19:46
نویسنده : مامان مریم ❤
1,779 بازدید
اشتراک گذاری

 

اول سلام به عروسك خانوم قشنگم كه ماشاالله ديگه خانومي شده براي

خودش و دوم عذر خواهي براي اينكه خيلي وقته وبلاگش رو به روز نكردم

و حتي نتونستم يه سري به وبلاگ دوستاي مجازيش بزنم و از حالشون

باخبر بشم ..

حالاهم كه اومدم بايد كلي مطلب و خاطرات عقب افتاده رو بنويسم 

 

از سفر امسالمون واستون بگم , جای همه دوستان خالی بود....به قول آندیا رفته بودیم دریا

از لحظه ایی که از دروازه مشهد خارج شدیم  همش می گفت کی میرسیم دریا

و از اونجایی که مشهد یکم از دریا دوره خلاصه حسابی خسته شده بود و وقتی

رسیدیم می گفت کی میریم خونه امسال مسافرت تابستانه ما افتاد

توی فصل زیبای پاییز اگر چه که با کلی ترس و لرز از بارون و سرمای

این فصل راهی شدیم ...اونم با یه چمدون چر از لباسهای پاییزه....

که البته هیچکدومش حتی برای چند ثانیه هم استفاده نشد...

خداروشکر هوا عااااااالی بود ................

امسال دختر کوچولوی ما معنی دریا رو کامل درک میکرد و بهش حسابی خوش گذشت 

البته بماند که مسافرت با ماشین در یک مسیر طولانی با یه دخترک شیطون یه ذره سخته...

ولی بهرحال یه تجربه خوبی بود......

اینم گوشه ایی از خاطرات روزهای دریایی خونواده 3 نفرمون......

 

 

 

شاعر میگه :

    خاطرات شمال محاله یادم بره                      اون همه شور و حال محاله یادم بره

تله کابین رامسر

اینجا خیلی زیبا و رویایی بود 

پرابر بود ومه آلود

 

ساحل زیبای چالوس (خط 8)

آندیا با سطل و بیلچه آماده برای ماسه بازی

 

جیگررررررررر مامان...

دخملی در حال کایت بازی

جاده کلار آباد.....

هوراااااااا

آندیا - جاده لاویج -نور

 

ممنون از چشمهای زیباتووون

پسندها (1)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (2)

مامانه شایلین
2 آذر 94 18:18
ای جوووووونم چه دخمری نازی و چه نام زیبایی """ آندیا"""" ممنونم عزیزم...لطف داری
mamane aysel
15 آذر 94 15:51