فرشته کوچولوی مامان و بابا آندیا فرشته کوچولوی مامان و بابا آندیا ، تا این لحظه: 11 سال و 9 ماه و 24 روز سن داره

❤ آنـــــــدیا فرشـــــته کوچک مـــــن ❤

17 ماهگی گل دختر

1392/9/13 17:46
نویسنده : مامان مریم ❤
962 بازدید
اشتراک گذاری

 

 

به بهانه 17 ماهگیت نشستم  و لپ تاپ و گذاشتم روی پام و شروع کردم

به نوشتن ، هنوز توی خواب

ناز هستی وامیدوارم تا آخر نوشتن  من هم بیدار نشی...

17 ماه گذشت ، اگه مثل خیلی ها بگم زود گذشت که یه کم دروغ گفتم

شاید جند سال دیگه که برگردم و خاطراتم و مرور کنم اون موقع گذر

زمان واسم سریع باشه

اما الان نه........

خصوصا از زمانی که رفتی مهد کودک و هر روز یه سوغاتی جدید

(ویروس)واسمون  از مهد میاوردی.

مادر بودن سخترین کار دنیاست....

توهم یه روز مادر میشی و تمام این حرفهای منو با گوشت و پوستت لمس میکنی

 

گاهی اون قدر دلت میگیره و میخوای بلند بلند گریه کنی ولی فقط

بخاطر اون نگاه معصومی

 که به تو خیره شده تمام اشکهات رو در خودت فرو میبری و لبخند

میزنی تا اینکه مبادا لحظه ای

 عزیزت نگران بشه و احساس ناامنی بکنه.

چقدر مادر بودن سخته ... وقتی میبینی عزیزترین موجود زندگیت

کسالت داره و داره توی تب میسوزه و تب بند بند

وجودش رو به آتیش کشونده و کار زیادی از دستت برنمیاد

و فقط از شب تا خود صبح اشک میریزی و حتی نمیزاری همسرت

متوجه اشکهای تو بشه

 که مبادا دیگران برچسب بیش از حد حساس بودن رو به تو بچسبونند.

خیلی سخته مادر بودن و اینها تنها قسمتی از سختیهاشه

و چقدر شیرین تمام لحظات با تو بودن

که آنچنان به زندگی من و پدرت رنگ و بوی تازه ای بخشیدی که

حتی حاضر نیستم ثانیه ای

زندگی بدون تو رو تجربه کنم ...

لحظاتی که تو برامون میسازی و

خونمون رو پر میکنی از صدای خنده های دلنشین و صادقانه ات ؛

هرقدر هم که خستگی

تمام توانش رو به کار ببره که خنده رو از لبهای ما بگیره ولی تو

نمیزاری و ثانیه های

زندگیمون رو آنچنان زیبا میسازی که همه غم و غصه های دنیا رو از یاد میبریم

اینم گوشه ایی از عکسهای 17 ماهگی گل دخترم


 

 

مــــــــــامــــــــــــــــانی :

توی این عکسها یه کمی لاغر شدی و دنگ و رو رفته ایی

آخه تازه از یه سرماخوردگی ویروسی

خلاص شده بودی

 

بابایی همش میگه :دخترم اهل مطالعه هست

اینم مدرکش ایناهــــــــــــــــــــاش

 

در کمد کتابخونه رو باز میکنی

کتاب مورد علاقه رو پیدا میکنی

اغلب اوقات از گروه سنی خودت خیلی خیلی خیلی بالاتره

هیـــــــــــــــــــــس!!

آندیا داره مطالعه میکنه...

 

اینم دخملی سوار بر اسب رویاهاش

یه زمانی میگفتن اسب سفید

الان قرمز شده

 

آی خنده خنده خنده


آی گریه گریه گریه

 

آندیا در حال دعوا کردن با اسب رویاهاش

وقتی آندیا به زور میخواد عروسکش و سوار اسبش کنه

وحالا عاقبت کارش

دخمل استراحت طلب مامان

دالـــــــــــــــــــــــــــــــی مامان.....

تا برنامه بعدی

خــــــــــــــــــــــدا نگهدار..........

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (14)

مینا مامان روشا
14 آذر 92 13:34
قربونت برم نازگلک. 17 ماهگیت مبارک.ایشالا دیگه مریض نشی
مامان آویسا
15 آذر 92 13:59
چه دختر ملوسی ونازی هزار ماشالا خداحفظش کنه امان از این ویروسا همه بچه ها گرفتارش شدن با تبادل لینک موافقی؟
مینا مامان روشا
17 آذر 92 12:56
حتما به وبلاگ من سر بزنین و واسه یه نی نی کوچولو دعا کنین
الهام مامان یسنا
17 آذر 92 16:13
17 ماهگیت مبارک خوشگلم. انشالله همیشه صحیح و سالم باشی. مریم جون یسنا هم تو خونه است و خیلی به خاطر سردی هوا و آلودگی های این فصل بیرونش نمیبرم هم دائم سرما میخوره. به آندیا شربت آلوئه ورا برای تقویت سیستم دفاعی بدن و جلوگیری از سرماخوردگی میدی؟ البته شما خودت پرستاری و بلدی ولی خوب دکتر یسنا بهش داد گفتم شاید موثر باشه. واقعا با نظرت موافقم مادر بودن خیلی سخته منم شب تا صبح که یسنا تب داره بیدارم و اشک میریزم ولی خوب نمیدونم چرا همه فکر میکنن این خیلی حساس بودنه. انشالله دیگه آندیا جونم مریض نشه.
مامان زری ترانه
18 آذر 92 9:56
جان چقدر خانوم شدی . قرمزته کجایی مامانی خیلی وقته به ما سر نزدی
مامان زری
18 آذر 92 22:52
ازاین ویروس ها نگو که دل منم خونه مریم جون آفرین داری راستی آندیا جونم 17 ماهگیت مبارک
فرزانه مامان علي اكبر
22 آذر 92 13:06
فداش بشم انشالله صدساله بشه بوووووووس
نیر
23 آذر 92 19:25
برای خوشبخت بودن، مادر بودن کافیست.....برای مادر شدن من هم دعا کنین...خیلی خیلی خوشگله آندیا...چرا به من سر نمی زنین؟؟؟؟؟نالاحتم...من بزای مادر شدن رفته بودم تهران ولی....بقیه شو بیا و وبلاگم بخون ......
mamane ayseli
24 آذر 92 14:53
آخی شیطون بلای من ماشالله به دخمل نازمون ایشالله 120ساله بشی آندیا جون
مامان آیلین
27 آذر 92 0:19
سلام دلم میخواد لینکتون کنم چون مثل خودمون مشهدی هستید پس با اجازه اندیا جونی
lمامان شیدا
27 آذر 92 9:19
محفل آریاییتان طلایی ، دلهایتان دریایی ، شادیهایتان یلدایی ، پیشاپیش مبارک باد این شب اهورایی روی گل آندیا جون به سرخی انار
مامان ایمان
29 آذر 92 20:41
همه لحظه های پایانی پاییزت ، پر از خش خش آرزوهای قشنگ پیشاپیش یلدا بر شمامبارک
آدرینا
30 آذر 92 11:42
یلدا بر شمام مبارک دوست خوبم