بدون بهانه برایت مینویسم....
بدون بهانه برایت مینویسم.... چقدر خوبه آدم یهویی بدون هیچ بهونه ایی هوس کنه واسه دخملش بنویسه...
نه سلامی نه علیکی ...یهو بزنه توی وبلاگ و بنویسه و بنویسه..تا یه روز دخترش بخونه و
بدونه چه مامان عاشقی داشته......
اونم یه موقعی که فرشته کوچولوش آروم جلوش خوابه و مامانش هم داره با صدای
نفس های دخملیش عشق میکنه...حال میکنه.....
تازه اونم توی ظهر سرد پاییزی ......که توی خونه آدم از همه جا گرم و نرمتره....
همیشه یه بهونه ایی واسه نوشتن جور میکنم و میام وبلاگ تو آپ میکنم اما امروز سرزده
اومدم یه گپی باهات بزنم و برم......
این روزا اونقدر شیرین شدی که دارم مرض قند میگیرم از دستت....gif)
حسابی خانوم شدی و من و بابایی هی نگات میکنیم و هی حال میکنیم فکر کنم خودتم
میفهمی چون این جور موقع ها بیشتر و بیشتر شیرین کاری واسمون در میاری
آدم وقتی یه دختر داره :
یعنی کمدی پر از دامن های رنگی چین چینی داره......
یعنی اتاقی پر از عروسکای ریز و درشت که هروقت میری تو اتاق یه
تیکه اش بره زیرپات و نفست ببره ....
یعنی روی میز دراورت پر از کش های رنگی رنگی ....
یعنی رنگ زندگیت صورتی و بنفش .....
یعنی پچ پچ های آخر شب مادر و دختری توی یه تخت کوچیک صورتی......
یعنی لاک های رنگی ......
یعنی تتوهای رنگ به رنگ روی بازو ......
یعنی نتونی یه رژلب درست و حسابی از دستش بزنی..
دختر داشتن یعنی عشق در یک کلام
ازت ممنونم که دخترم شدی.........
دنیا ادامه لبخندتوست
وتولب برمیچینی و من
جایی میان آسمان و زمین معلق میشوم
فراتر از بی نهایت دوستت دارم با تمام سختی هایی که در راه بزرگ کردنت می کشم،
نازنیم 2 سال و اندی ست که با توام، می گویند برای رسیدن به خدا راههای
بسیاری هست می گویم چشم های تو نزدیک ترین راه رسیدن به خداست....
عاشقانه دوستت دارم وبسیار خوشحالم که احساسم را زمانی می فهمی،
زمانی که مانند من نیمی از عمرت را صرف نیم سال از عمر دیگری کرده باشی
آرزویم این است :
نرود اشک در چشم تو هرگز،مگر از شوق زیاد
نرود لبخند از عمق نگاهت هرگز
چه خوب شد که به دنیا آمدی و چه خوب تر شد که دنیای من شدی
