یکسالگی وبلاگ آندیا
سلام عزیز دردونه ی مامان ، عشق مامان:
یک سال گذشت ...
با همه ی خوبی ها و بدی ها
وگذر عمر چیزیست قسمت همه ی ما
می پرسی از چی یه سال گذشت؟؟؟؟
یک سال پیش توی همپین روزی .....
این خونه رو برای مشق خاطراتمون بنا کردم که الان، بعد یکسال تبدیل شده به خونه ای که
روزانه دوستای خوبمون بهش سر می زنن و برامون یادگاری می ذارن.
نمی دونم تا چه حد توی وبلاگ نویسی موفق بودم
ولی سعی خودم رو کردم تا از تمام روزهای شیریم با تو بودن بنویسم ، از حس خوب مادر
شدنم ، ازعاشقانه هام با تو و.....
ببخشید اگه گاهی نوشته هام ضعف داشتند ، بیش از حد بلند بودند و...
این وبلاگ یکی از بهترین اتفاقات زندگی ام را رقم زد و با دوستان گلی مثله شما اشنا
شدم که درشادی و غم با من بودید ممنون از همراهیتون....
همین طور از همسر مهربون و دلسوزم که اولین بار منو با وبلاگ نویسی آشنا کرد بی
نهایت سپاسگذارم
اینم جدیدترین عکس از دخملی من
هدیه ای که خدا به من و بابایی داد