سفرنامه آندیا (قسمت دوم)
روز دوم
صبح دخملی و خوشکل کردم و رفتیم واسه صبحانه .......
بماند که چقدر دلبری کردی که توجه همه مسافرهای دیگه رو جلب کردی به خودت
مخصوصا سر آشپز هتل و گارسون هارو ت جاییکه اومدن و تو رو از ما گرفتن و رفتن
تازه باهاشون عکس گرفتی.......
هتل فلامینگو یه باغ خوشکلم داشت که بعد از صبحانه با بابایی رفتیم و حسابی از خودمون و دخملی
عکس گرفتیم......
صبح چون هوا گرم بود نمیشد رفت کنار ساحل و ما تصمیم گرفتیم بریم بازار
بازار پردیس 1و2
بازار مروارید
بازار چینی ها
عصر رفتیم ساحل مرجانی کیش که در مجاورت بازار مرجان بود
ساحل بسیار زیبایی بود و این وسط به آندیا حسابی خوش گذشت چون ایشون توی کالسکه لم داده
بودن و در حالی که یه نسیم خنک به صورتش میخورد زده بود زیر آواز و آغو آغو کردن ای ی ی ی ی جانم
مامان که ما و بابایی با این آواز خوندنهای تو حالی میکردیم که نگو و نپرس
اینم عکسها ساحل مرجان
آندیا در ساحل مرجانی خلیج فارس
واسه خانومی یه پیراهن خوشکل تابستونی و یه ساق مشکی ناز خریدم...
و یه مایوی خوشکل.....با یه عینک آفتابی البته یه کم واسش بزرگ بود به قول آقای مغازه دار بچه 4 ماهه
رو چه به مایو و عینک آفتابی
راستی توی بازار پردیس یه آقاهه بود که کاریکاتور میکشید یعنی اول یه عکس ازت میگرفت و از روی اون عکس کاریکاتوری میکشید خیلی جالب بود و ما هم تصمیم گرفتیم از آندیا جونی یه عکس این شکلی داشته باشیم تجربه جالبی بود.اینم عکسش...جالبه نه ه ه ه ه ه ه
و این چنین شد که روز دوم هم به پایان رسید