سفرنامه آندیا (قسمت سوم)
روز سوم
امروز برنامه گشت جزیره رو داشتیم با آقای گلبرگ راهنمای تور.....
خیلی با حال بود و حسابی سر به سر همه میزاشت.....مخصوصا خانوما و مادر خانوما و البته دخملی من که کوچکترین عضو تور بود و همه دوسش داشتن.....
اول رفتیم درخت سبز
دوم شهر زیرزمینی کاریز
بعد هم یه ساحل خوشکل که پر از ماهی بود آقای گلبرگ کلی نون باگت خریده بود که ریزکنیم واسه ماهی ها .......آخه وقتی نون میندازی همشون میان روی آب و خیلی تماشایی میشه..
ولی یه هو یه باد وحشتناکی شد همراه با گرد و خاک که بیرون اومدن از ماشین واسه ما که نی نی گولو داشتیم خیلی سخت بود و اگه میومدیم حتما آندیا سرما میخورد
ولی من یواشکی چندتا عکس گرفتم
سوم کشتی یونانی
به خاطر بادی که گفتم ما نتونستیم از ماشین بیایم پائین....خیلی بد شد
اسکله تفریحی
وای ی ی ی ی ی چه حالی میکردی مامانی وقتی موج میزد توی ساحل چنان دست و پایی تکون میدادی .........
دخملی در ساحل با مایو- عینک-کلاه جووووووووووووووونمی
وای چه جیگری شدی عزیز
ای جووووووووونم..
اووووووووف چه دخمل سوسولی دارم......
آندیا درحال نق نق در اسکله
آندیا خوش وخرم توی بازار
آندیا در بازار زیتون
آندیای خوشحال در اتاق هتل
ای جان...
روز سومم تموم شد..........
مامانی ناراحته........
چه زود تموم شد..............
نمیخوام برگردم