فرشته کوچولوی مامان و بابا آندیا فرشته کوچولوی مامان و بابا آندیا ، تا این لحظه: 11 سال و 10 ماه و 7 روز سن داره

❤ آنـــــــدیا فرشـــــته کوچک مـــــن ❤

آندیا و غذای کمکی

1391/11/5 13:52
نویسنده : مامان مریم ❤
1,713 بازدید
اشتراک گذاری

سلام مامانی...سلام دخترم گلم......شرمنده مامانی جووون که این روزا دیر به دیر به وبلاگت سر

میزنم.....دیگه مرخصی زایمان تموم شده و میرم سر کار....وقتیم میام خونه سعی میکنم بیشتر به خودت

برسم تا وبلاگت .....غذای کمکی هم واست شروع کردم و حسابی سرم شلوغه.......

امروز یه کم سرم خلوت بود زودی اومدم سراغ وبلاگت وشروع کردم به نوشتن..... تا ببینم چی پیش میاد

و میتونم واست یه پست جدید بزارم یا نه.......

از غذای خوردنت چی بگم من!!!!!!!!!!!!!!!!!! فکر کنم دخمل خوش عذایی دارم چون بد خوری نمیکنی و

همه چی و خیلی خوشمزه میخوری و دل منو آب میکنی.....

اول از همه با حریره بادام شروع کردم....اما چند روزیه که بهت نمیدم همون بادومشو میریزم توی فرنی و

تو هم خیلی خوب میخوری.......

سوپ هم که حسابی دوست داری ...یه سوپ صاف شده و رقیق البته با سینه مرغ هنوز با گوشت قرمز

درست نکردم راستش میترسم سنگینت بشه مامانی....

پوره سیب زمینی هم دوست داری....اگر چه که اولین بار خیلی بد خوری میکردی و بعدش معلوم شد

چون بی مزه بوده نمیخوردی ولی حالا یه ذره نمک قاطیش میکنم و حسابی خوشمزه میخوری ........

عاشق موزی !!!!!یه چند باری هم یواشکی بهت دادم ولی فکر کنم هنوز زوده و یه کم عذاب وجدان

گرفتم.

و حالا.........

روز شماری میکنم که هفت ماهه بشی و زرده تخم مرغ و واست شروع کنم.

قطره آهن رو هم با هزار ترس و لرز دارم بهت میدم .......ترس واسه سیاه شدن دندون هات .......باید

روزی 30 قطره بهت بدم که دادنش چندین مرحله داره...

اول با قطره چکون میریزم ته حلقت....بعد زودی بهت با شیشه آب میدم ...واست یه مسواک انگشتی

خریدم که با اون توی دهنت و رویه لثه هات و تمیز میکنم و باز دوباره بهت آب میدم ...تو هم که حسابی

حرف گوش کنی و تمام این مراحل و مو به مو با من همکاری میکنی...قربونت بشم من....

توی ماه ششم خیلی فرق کردی...

حالا دیگه پاهات وقشنگ زمین میزاری و بعضی اوقات جفت میکنی کنار هم وخیلی با مزه میشی مامانی

تازه بعضی وقتها هم بابایی زیر بغلت و میگیره و با هم تاتی تاتی میکنین (این قدر ناز قدم بر میداری).....

غلت میزنی ولی مامانی خیلی تنبلی ها ا ا ا ...........

این روزا خیلی لثه هات میخاره و همش دنبال اینی که یه جوری بخارونیشون...

توی اتاق که تنها میشی میزنی زیر آواز و میگی ددددددددددد.....م م م م م ...ب ب ب ب ب ب ولی

تاچشمت به کسی می افته دیگه حرف نمیزنی ....

 

وقتی آندیا سوپ میخوره

 

وقتی آندیا فرنی میخوره

وقتی آندیا موز میخوره

آندیا لثه هاش میخاره!!!!!!!

آندیای متعجب!!!!!!!!!!

آندیا در حال تاتی تاتی کردن!!!!!

آندیا در اوج خنده های صدا دار

 

تموم شد!!!!!!!!!!!

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (3)

مامانش
6 بهمن 91 13:05
مامان آندیا
8 بهمن 91 0:54
نوش جان عزیزم قربونت برم فرشته خانم تو عکسات خیلی ناز افتادی
خاله فرزانه
8 بهمن 91 11:07
غذاي بچه رو تو دهنش ميكني ؟؟؟يا تو لپا و صورتش!!!!!!!!!!!!!!!!!!!؟؟