آندیا به خرید میرود......
سلام و صد سلام........ما با اومدیم با عکسهای جدید.....و حرفهای تازه
جوووونم واستون بگه..............
چند روز پیش که بابایی صبح مرخصی گرقته بود و تصمیم گرفتیم سه تایی بریم واسه
خونه یه خرید حسابی بکنیم.هوا هم خوب بود و خلاصه راهی شدیم.....
البته تاحالا زیاد باهم واسه خرید رفته بودیم ولی این دفعه خیلی حال داد.....
اول اینکه : دخترم بزرگ شده ، خانوم شده
دوم اینکه : هوا بهاری شده و دیگه نیازی نبود دخملم یه عالمه لباس گرم تنش کنه
و همه این دلایل دست به دست هم داد تا از خونه بزنیم بیرون
فروشگاه مثل همیشه شلوغ بود، آخه مردم ما توی این دورانی که همه چی گرون شده و
ساعت میزنه هر روز فکر میکنن داره قحطی میاد و هی خرید میکنن......
خلاصه مامانی توی فروشگاه حسابی دخمل خوبی بودی . واسه همین بابایی تورو توی یه
سبدی که شکل ماشین بود نشوند و تو هم حسابی خوشحال بودی.......
اینم چند تا عکس از دخملم ، البته کیفیت عکیها زیاد خوب نیست ، چون هم با موبایل گرقته
شده و هم زود و سریع عکس میگرقتم که مزاحم مردم دیگه نباشم......
اینم از عکسهای دخملی توی فروشگاه شهرداری
زبونشو و و و و و نگاه کن...
همچین فرمون و چسبیدی ، انگار راننده پایه یکی
اینم از خرید کردن آندیا جوووووونی