یه تفریح مادر و دختری
دیروز هوای مشهد خیلی خیلی گرم بود.هر چی بگم کم گفتم.. توی فاصله محل کار تا خونه
با اینکه کولر ماشین روشن بود ولی انگار که نه انگار و من با سرعت هر چه تمام می اومدم
تا زودی برسم خونه ....غافل از اینکه این گرمای آخر تیر ماه اونقدر زیاده که کولرای خونه
رو هم جواب کرده بود.....
بابایی سر کار بود و من ودخملی داشتیم باهم حرفهای مادر و دختری میزدیم و از گرمای
تابستون حرف میزدیم که یهو تصمیم گرفتیم با هم بریم حموم...نشستم حساب کردم دیدم
پارسال توی همچین روزی حموم 10 روزه گی آندیا بوده و حالا حموم 1 سال 10 روزه
گی...حاضر شدیم و از نبودن بابایی سوء استفاده کردیم و مادر و دختر راهی حموم شدیم و
من باز طبق معمول دوربین و سر دوشم انداختم تا توی یه فرصت مناسب چند تا عکس
شکار لحظه ها از آندیا بگیرم...بماند اینکه چقدر دخملم توی حموم زد زیر آواز و توی این
گرمای تابستون ، این حموم بهش حال داد.. تو حال میکردی ومن با حال تو حال
میکردم.....عزیزززززززززززززززززززززززززززززززززززم
اینم عکسهای این تفریح مادر و دختری
ای جوووونم با این خنده هات
یه مقایسه کوچولو بین 10 روزه گی و 1 سال و 10 روزه گی